حسین حسین ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

ادم برفی کوچولو

یه روز پر از موج منفی...

1391/6/10 13:25
نویسنده : مامانی
129 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم خوبی ولی من خیلی خوب نیستم یه خورده دپرسم ولی شاید کم کم خوب بشم ببخشید مامانی همین اولش بهت موج منفی دادم ولی الان میخوام حرفای خوب خوب بزنم دیروز مامانی با خاله زهرا رفتن شاهرود تا یه کم هوا بخورن عمو معین و خاله جون هم اومدن اینجامیخواستن برن اصفهان ولی ما منصرفشون کردیم ولی ای کاش نمیکردیم طفلی هارو از راهشون انداختیم خدا کنه ازمون به دل نگیرن بردیمشون پارک شادی ولی هم گرم بود وهم شلوغ زودی برگشتیم خونه مامانی از عذاب وجدان خوابمون نمیبرد امروزم که از خواب بیدار شدم بابایی گفت عمو اینا رفتن تهران خیلی نارات شدم طفلی ها این چند روز تعطیلیه تهران و میخواستن برن اصفهان ولی تقصیر ما شد نرفتن خدا کنه ما رو ببخشن الانم شما داری کارتون نگاه میکنی و غر میزنی منم زنگیدم به مامانی گفت هوا خیلی سرده و جای شما سبز خدایا همه ی ما رو ببخش و بیامرز...امین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نفس طلایی
10 شهریور 91 15:51
سلام عزیزم وااااااااااااای این حرفا چیه خواهر جون ... به ما که خیلی خوش گذشت واقعا می گم ... خیلی زحمت دادیم بهتون ... واقعا دور هم بودن خستگی مون و در برد و کلی بهمون انرژی داد و رفتن اصفهان حتما خسته مون می کرد و قطعا قسمتمون نبود ... انشالله سر فرصت می ریم ... جای مامان گلت هم خالی نباشه