حسین حسین ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه سن داره

ادم برفی کوچولو

عزاداری حسینم

1391/2/7 5:19
نویسنده : مامانی
152 بازدید
اشتراک گذاری

سلام حسینم سلام دار وندارم خوبی عزیزم الاهی شکر منم خوبم برات میخوام از این یکی دو روزه بنویسم که همش روضه میرفتیم اخه ایام شهادت حضرت زهراست پسرکم این روزها خیلی روزهای غمگینیه شاید نتونی الان درک کنی ولی بزرگ که بشی حتما میفهمی خدا لعنت کنه دشمنان حضرت زهرا وامیر المومنین رو که بعد از پیامبر نذاشتن اب خوش از گلوی مبارک انها پایین بره قربون علی ع برم چقدر غریب و مظلومه علی جان چگونه بدن نیلگون فاطمه ات را غسل دادی وکفن کردی خدایا چقدر سخته خونه ای که مادر از دست داده چقدر سرد و بی روحه خدایا قسمت میدم به این شبهای عزیز هیچ خونه ای رو بی مادر نکن خدا جونم به منه سرا پا تقصیر نگاه نکن به این شب عزیز قسمت میدم تمام مادرای مریض و شفا بده حسینم خیلی دعا کن مامان فدات بشه مامان وقتی روضه میریم موقع سینه زدن سینه میزنی و موقع دعا کردن دعا میکنی عزیزم عزاداریهای این چند روزت قبول باشه شب شهادت رفتیم موسسه بابایی و مهمون سفره حضرت زهرا بودیم از اونجا هم اومدیم خونه اقای موسوی همسایمون اونجا هم شما کلی مجلس و گرم کردی و فرداش من رفتم خونه خاله فرحزادی و تو رو نبردم چون خیییییییلی شیطو تشریف داریشیطانوشب هم با ریحانه جون اینا رفتیم خونه دوست عمو مهدی و شما هم دوباره مجلس و گرم کردی البته از اون جهتنیشخندمیخوام تو پستای بعدی از شیطونیات برات بنویسم با تموم شیطونیات عاشقتم دوست دارم قلبیه دعای مادرونه برات میکنم که در لحظه لحظه های زندگیت خدا رو از یاد نبری روی ماهت و میبوسم مادریماچماچماچماچماچماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان نفس طلایی
7 اردیبهشت 91 10:45
سلام ... عجیب حسیه فاطمیه ... این و تا حالا به کسی نگفتم اما یه درد دله ... از وقتی مامان مریض شده فاطمیه ها دیگه دست خودم نیست ... خدایا به مریضه خونه علی علیه السلام همه مریضا رو شفا بده ... ای خدای مهربون التماس دعاااااا


سلام خواهر جون منم فاطمیه دلم خیلی میگیره به جون حسینم که میخوام دنیاش نباشه فاطمیه که میاد مامان گلت رو خیلی خاص دعا میکنم نا خدا گاه عجیب اسمشون تو ذهنم نقش میبنده به حق فاطمه زهرا مامان فاطمه شما هم زودتر شفا بگیرن
مامان نفس طلایی
7 اردیبهشت 91 10:45
خیلی خوبه از شیطنت هاش بنویسی حال میده جیگر خاله
مامان نفس طلایی
10 اردیبهشت 91 20:43
حسینم کوشی خاله ؟
عادت کردم بیام ببینم هستی


مرسی از محبتتون مامانم تنبله
مامان نفس طلایی
16 اردیبهشت 91 17:06
کجاشی حسینم
زیارت قبول ستاره


ممنونم دعا کردیم شما رو


مامان نفس طلایی
23 اردیبهشت 91 9:25
روزت مبارک خانومی


فدای تو عزیزم روز شما خانوم گل و مامان اینده هم مبارک
مامان ريحان جيگر
27 اردیبهشت 91 13:55
سلام وروجك من. كي اومدي خبر ندادي. البته تقصير شما نيست، تقصير خاله جون تنبله كه نيومد سري بزنه. به هر حال دوباره خوش اومدي

مرسی خاله جونم