حسین حسین ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

ادم برفی کوچولو

عروسی دایی طاها

1391/2/3 6:46
نویسنده : مامانی
194 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم خوبی منم خوبم خدا رو شکر این چند ماهه کامپیوتر نداشتیم که برات بنویسم یه کم دیر شده ولی اشکال نداره خاطره ست دیگه برات بگم از عروسی دایی جون که شب بیستم بهمن ماه بود سال نود خیلی روزای خوبی بود سرمون شلوغ بود مهمون داشتیم بازار میرفتیم خرید میکردیم خلاصه هزار و یکی کار داشتیم دم بابایی گرم که نهایت همکاری و با من داشت حسین جونم بابایی خیلی خوبه قدرش و بدون همه باباها خوبن بابای منم یکی از اونا بود که جاش تو عروسی پیش ما خیلی خیلی خالی بود البته روحشون حتما اگاهه بمیرم برات که دلت پیش ما بود خودت نبودی بابا جونم دلم برای تبسم همیشگی رو لبت تنگ شده دوست دارم اره عزیزم اینم از خاطره عروسی دایی طاها که یه سرش تماما خوشحالی بود و یه سرش... خدایا شکرت به خاطر انچه که لایقش نبودم و تو به من دادی دوست دارم خدا جونقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نفس طلایی
7 اردیبهشت 91 0:50
عزیزم روح پدر مهربونت غریق رحمت باشه انشاالله به حق همین روزای عزیز.... خدا سایه مادر مهربونت و بالای سرتون نگه داره ....
به هر صورت ان مع العسر یسرا ....


ممنونم عزیزکم به حق این شبهای عزیز خدا مادر مهربون تو هم شفا بده الاهی امین