حسین حسین ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

ادم برفی کوچولو

خدا جونم...

1391/11/3 13:23
نویسنده : مامانی
176 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم...خوبی؟؟؟؟؟؟منم خوبم خدارو شکر ولی این روزا اصلا حال و حوصله ندارم به خاطر دوتا چشمات دوتا کوه رودوشم سنگینی میکنه...من فدای چشمای نازت...دکترا میگن چشمای نازت ضعیف شدن میگن ارثیه...نمیدونم چی بگم از عذاب وجدان دارم میمیرم نمیدونم مقصر منم یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟پارسال که واسه بینایی سنجی بردمت گفتن سالمه ولی اشتباه کرده بودن البته دکترا میگن من نمیدونم...خسته شدم...دلم پراز غمه...کاش به جای تو من چشمام ضعیف شده بود حالا باید ٦ ماه صبر کنیم بعد دوباره بریم واسه تعیین نمره که بهت Glass بدن خدا کنه تو این 6ماه شماره ی چشمت بیاد پایین...خدا جونم نعمتات و شکر...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

saba
3 بهمن 91 13:28
سلام.وبلاگ واقعا زیبایی دارید من وارد کننده برچسب های دیواری(دکوراسیون منزل) هستم لطفا به وبلاگ من سر بزنید ونظر خود را بگویید واگر مایل بودید تبادل لینک کنیم با تشکر http://dewall.blogfa.com/
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 13:55
سلام واسه چی اخه؟ همون که چشماش می سوخت؟ به نظرم برو یه دکتر دیگه ... 6 ماه خیلی زیاده صبر کردن ... انشالله هیچی نیست .... بهش هویج و ازین چیزایی که واسه چشم خوبه هم بده حتما ...
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 13:55
خصوصی
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 13:58
بدو خصوصی
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 14:12
کوشییییییییییی؟
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 14:42
برو خصوصی
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 15:01
نظرم واست امد؟
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 15:07
حتما نظر قبلی رو پاک کنی هااا ... برام دعا کن منم حتما دعاگوی حسین هستم می خوای بیاین تهران بریم پیش شوهر اویز رحیم زاده چشم پزشکه از نوع عالیش ... به نظرم بیاین حتما برین پیشش
مامان نفس طلایی
3 بهمن 91 15:09
چی واسه تو؟
مامان ریحان جیگر
3 بهمن 91 16:22
انشاءالله که به لطف خدا خوب خوب میشه،نگران نباش
مامان نفس طلایی
4 بهمن 91 13:35
حسین خوبه؟
انسیه
5 بهمن 91 10:00
عزیز دلم خودتو ناراحت نکن.انشااله که ببه خوبی مشکل رفع میشه.به نظرم پیش یکترای دیگه و بهتر اینکه تهران نشون بدی.قربونتون


دعا کن... دوباره بردمش پیش دکتر میگه الان زوده بهش عینک بدیم احتمالا نمره ی چشمش بیاد پایین میگفت تو این سن طبیعیه منم مرتب براش اب هویج و اب عدس بهش میدم بخوره...دوست دارم عزیزم راستی اونی که قول داده بودی یادت نره ها نیاز مبرم دارم بهش ههههههههههههههه
مامان ریحان جیگر
6 بهمن 91 18:39
بوس برای حسینم:


فدات خاله جون مهربون
انسیه
6 بهمن 91 18:39
دعا میکنم عزیزم.تو هم دیگه خودتو ناراحت نکن،غم و ناراحتیتو نبینم گلم.انشاا... به خوبی حل میشه،واسه اونم چشم.خیلی عزیزی


فدات مهربونم...بوس بوس بوس
مامان نفس طلایی
8 بهمن 91 10:00
حسین اقای ما چه طوره


ممنون بد نیست...طفلک دوباره مریض شده...ویروس جدید!اسهال و تب بردمش دکتر یه عالمه دارو داده بچم جاش شده WCدعا کن...